رخنه خاموش برای تضعیف مقاومت
تاریخ انتشار: ۲ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۵۳۸۸۷۱
براین اساس، تحولات سالهای اخیر در غرب آسیا را طبیعتا نباید از حسن نیت کشورهای غربی و همچنین رژیم صهیونیستی دانست، بلکه این تحولات نشأت گرفته از نگاه جدیدی است که بر این بازیگران بحرانساز حاکم است. البته بر این مسأله هم باید تاکید کرد که در استراتژی که از سوی آمریکا و شرکایش دنبال میشود، سطح بحران صرفا در ابعاد سخت و نظامی کاهش یافته وگرنه در سایر سطوح، همچنان با بحرانهای مختلف که از سوی آمریکا هدایت میشود روبهرو هستیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آمریکاییها که استفاده از جنگ نیابتی و حمایت از گروههای تروریستی را همواره به عنوان یک استراتژی ثابت در دستور کار داشتهاند، امروزه تمرکز اصلی خود را بر راهبرد بیثباتسازی قرار داده و در حال پیگیری این مسأله به عنوان اولین رویکرد خود در سطح منطقهای هستند. این رویکرد پس از آن در دستور کار آمریکا قرار گرفت که طرح معامله قرن شکست خورد و دونالد ترامپ نتوانست انتخابات سال۲۰۲۰ را به نفع خود به پایان ببرد.با روی کار آمدن دموکراتها، طرح «بیثباتسازی منطقهای» به عنوان راهبرد اصلی آمریکاییها در اولویت قرار گرفت و خروج از افغانستان به عنوان اولین گزاره در این راهبرد انتخاب شد.افغانستان در طول ۲۰ سال اشغال توسط آمریکا، سطوح مختلفی از بحرانها را پشتسر گذاشته بود اما آمریکا با خروج از این کشور به دنبال افزایش سطح بحرانها و دخیل کردن سایر بازیگران در این بحران همچون روسیه و ایران بود. واشنگتن در اتخاذ این راهبرد در سطح منطقه جنوب غرب آسیا موفقیتی بهدست نیاورد اما در بعضی حوزههای دیگر همچون آسیای میانه و قفقاز این راهبرد را توانست به پیش ببرد که نمود آن جنگ روسیه و اوکراین و جنگ قرهباغ است.
۳ محور استراتژی جدید آمریکاامروزه آمریکاییها در تدوین راهبردهای خود از یک استراتژی کلی در سطح منطقهای تحت عنوان آرامسازی تاکتیکی و بیثباتسازی راهبردی استفاده میکنند که این استراتژی از سه گزاره مهم شراکت، بازدارندگی در برابر ایران و کاهش تنشهای منطقهای تشکیل میشود. در میان کشورهای منطقه تمرکز راهبردی آمریکا نیز روی مسأله ایران و محور مقاومت قرار دارد زیرا برحسب سخنان مقامات آمریکایی، عامل اصلی شکستهای منطقهای آنها مقاومت بوده است. درنتیجه آمریکاییها در هر حوزه و بهویژه در عراق، سوریه، یمن و افغانستان راهبردهای خاصی را اتخاذ کردهاند و در آینده این راهبردها در کنار برخی راهبردهای دیگر نقش مکمل خواهد داشت. آمریکا برحسب منافع خود همواره یک استراتژی ثابت و تغییرناپذیر دارد که در ذیل آن راهبردهای مختلفی تبیین و تدوین میشود. این راهبردها درواقع اصول سیاستهای منطقهای واشنگتن است که اکثریت آنها در مقابله با جمهوری اسلامی و محور مقاومت تدوین شده است. بر همین اساس واشنگتن در هر حوزهای نیز راهبردهای خاص با آن کشور و افکار عمومی را اتخاذ میکند تا تاثیرگذاری آن بیشتر شود. به همین منظور باید راهبردهایی را نیز متناسب با اقدامات آمریکا در سطح منطقهای اتخاذ کرد تا اثرگذاری آنها بیشتر شود.
راهبرد آمریکا در کشورهای غرب آسیا عراقآمریکا در چارچوب استراتژی انتقال به شرق دور، محاصره چین و قطع جاده ابریشم تمایل دارد حضور خود در عراق را تحت عناوین جدیدی که خدشهای به رفتارهای فریبنده و اشغالگری واشنگتن در این کشور وارد نسازد، تنظیم کند. راهبردهای آمریکا در عراق متمرکز بر عناوینی همچون سازماندهی جریانهای غربگرا و تشرینیها، محدود کردن ایران و گروههای مقاومت بهویژه حشدالشعبی، استفاده از جریانهای ملیگرا، لیبرال و جریان بعثی در مناصب دولتی در جهت مقابله یا تضعیف دولت شیعی عراق و گروههای مقاومت خواهد بود.
سوریهدر سوریه تمرکز راهبردی آمریکا در کوتاهمدت تقویت حضور در شرق سوریه از طریق تقویت ارتباط با کردها و در بلندمدت حفظ فشارهای اقتصادی و نظامی - امنیتی بر سوریه و کاهش حضور و نفوذ ایران خواهد بود. باتوجه به افزایش مقبولیت و مشروعیت داخلی، منطقهای و بینالمللی سوریه همچون عضویت در اتحادیه عرب، آمریکاییها به دنبال این هستند که به هر طریق ممکن سطح تنشهای سیاسی سوریه را با کشورهای عربی منطقه افزایش دهند تا از این طریق از قدرت سیاسی دمشق در سطح منطقهای بکاهند.
یمندر یمن مهمترین راهبرد، تضعیف و کاهش نقش انصارا... در عرصه داخلی و منطقهای به عنوان یک قدرت کنشگر مهم خواهد بود. آمریکا از یکسو نام انصارا... را از فهرست گروههای تروریستی حذف کرده و از سوی دیگر در حال فشار آوردن بر این گروه برای پذیرش خواستههای آمریکاست. هدف از این رویکرد آمریکا خلعسلاح انصارا... و بازگشت این گروه به مناطق شمالی یمن و به رسیمت شناختن منصور هادی است. این راهبرد چماق و هویج بیشتر به نفع عربستان است و انصارا... از چنین راهبردی دستاورد خاصی کسب نخواهد کرد.
افغانستانآمریکا بعد از خروج از افغانستان، به دنبال آن است که به هر طریق ممکن دوباره تاثیرگذاری خود را در کشور افغانستان داشته باشد. در افغانستان مهمترین راهبرد تقویت داعش در جهت مقابله با طالبان و ایجاد یک تهدید علیه ایران در مرزهای شرقی خواهد بود که البته در بلندمدت، آمریکاییها بر تقویت تنشهای ایران و طالبان نیز متمرکز خواهند شد. یکی از برنامههای آمریکا در افغانستان، استفاده از ظرفیتهای رژیمصهیونیستی است که البته این ظرفیت به صورت مستقیم نیست، بلکه با استفاده از NGOهای مدنی و حقوق بشری است.
ایران، محور اصلی برنامههای منطقهای آمریکاآمریکا در برابر ایران سه راهبرد مهم دارد: اول دیپلماسی همهجانبه، دوم حفظ رویکرد فشار حداکثری و سوم بازدارندگی.
۱- دیپلماسی: منظور از دیپلماسی صرفا مباحث مربوط به مذاکرات سیاسی نیست، بلکه منظور از آن همه موارد از فشار، جنگ اطلاعاتی، عملیات روانی، مذاکره، گفتوگو و... است که آمریکاییها آن را ذیل دیپلماسی تعریف کردهاند.
۲- اعمال استراتژی حداکثر فشار برای مهار و تضعیف نفوذ ایران: آمریکا در این راهبرد بر دو محور اصلی تمرکز کرده است.
الف- اعمال تحریم؛ از منظر آمریکاییها تهدید اصلی برای منافع آمریکا و متحدانش، ایران است. اعمال تحریمهای اقتصادی که بهطورخاص بخش صنعت نفت را هدف قرار داده برای کاهش درآمدهای ایران و بهتبع آن کاهش حضور و فعالیتهای منطقهای است. ازمنظر آمریکاییها چنانچه درآمدهای مالی ایران کاهش یابد، همپیمانان منطقهای تهران نیز دچار چالشهای مختلف خواهند شد.
ب- سوق دادن منطقه به سمت و سوی ائتلافهای منطقهای؛ واشنگتن به دنبال نیروی نظامی قدرتمند در منطقه برای بازداشتن ایران و همکاری با متحدانش در جهت ایجاد ائتلافهای منطقهای است. آنچه در این زمینه ایالات متحده انجام خواهد داد، یارگیریهای جدید در سطح منطقه برای مقابله با جمهوری اسلامی و گروههای مقاومت است.
۳- بازدارندگی: آمریکاییها به این امر اذعان دارند که بازدارندگی آنها در سطح منطقهای نسبت به ایران کاهش پیدا کرده است و به همین دلیل است که تسلیحات، تجهیزات و نیروی انسانی خود را دوباره به منطقه گسیل کردهاند. تحرکاتی که امروزه آمریکا در شرق سوریه و منطقه التنف انجام میدهد در کنار تقویت حضور دریاییشان در خلیجفارس، نشاندهنده همین مسأله است که آمریکاییها از تقویت حضور منطقهای خود به دنبال ترمیم بازدارندگیشان در سطح منطقهای هستند.
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: یمن آمریکا محور مقاومت سطح منطقه ای منطقه ای آمریکایی ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۵۳۸۸۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
امیر آشتیانی: راهبرد نیروهای مسلح تأمین امنیت خلیج فارس و تنگه هرمز است
به گزارش گروه سیاست خبرگزاری علم و فناوری آنا، امیر سرتیپ «محمدرضا آشتیانی» وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح به مناسبت ۱۰ اردیبهشت «روز ملی خلیج فارس» پیامی صادر کرد.
متن این پیام به شرح زیر است:
دهم اردیبهشتماه که در تقویم رسمی کشور به نام روز ملی خلیج فارس نامیده شده است؛ روزی است که یادآور حماسه ازخودگذشتگی ملت سرافراز ایران در موضوع بازپس گیری جزیره هرمز از نیروهای متجاوز پرتغالی است.
در تاریخ ایران زمین، روز ملی خلیج فارس در امتداد هویت تاریخی و تمدن دیرپای این سرزمین است؛ تمدنی که بر شالوده فرهنگ هنر و پایداری بنیان نهاده شده تا خلیج نیلگون همیشه فارس، از زمره مستحکمترین اسناد حقوقی در جهان باشد.
این روز که مقارن با اخراج استعمارگران از منطقه است، بیانگر واقعیتها، اسناد و مدارک تاریخی، سیاسی، جغرافیایی، باستانشناسی و مردمشناسی منطقه حیاتی و راهبردی خلیج فارس است. در واقع خلیج فارس یک نام جاودانه و عمری شش هزار ساله به موازات هویت جغرافیایی ایران میباشد.
خلیج فارس این پهنه آبی تمدنساز، به دلیل موقعیت جغرافیایی خود در طول تاریخ و از هزارههای پیش از میلاد تاکنون، همواره در همه زبانها و به طور مستمر نامی شناخته شده در کتابها، سفرنامهها، اسناد، نقشهها، پژوهشهای تاریخی و اسناد بینالمللی و زبانهای مختلف با نام کهن خلیج فارس پیوسته مورد اشاره، تصریح و تأکید مورخان و پژوهشگران به ویژه در منابع معتبر عربی و اسلامی بوده است.
در واقع قدیمیترین اسناد موجود درباره خلیج فارس به دوران یونان باستان برمیگردد و تا زمان حال تمام اسناد و نوشتههای مورخان و جهانگردان در طول چند سال گذشته همواره از خلیج فارس به عنوان نامی که از ابتدا روی این آبراه مهم و بزرگ وجود داشته است؛ یاد کردهاند.
کرانههای این آبهای نیلگون از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب متأثر از فرهنگ عمیق و اصیل ایرانی- اسلامی و متأثر از این سرزمین بزرگ و کهن است. در این میان وجه برجسته ارزشمند تنگه هرمز خلیج فارس، گویای زیست فرهنگی و هنرمندانه مردمان این دیار است که با قدرت راهبردی و اندیشه مرزداری عجین شده است تا جلوههای دیرپای تمدنی را باشکوهتر و نمونههای تازهتر آن را غنیتر به نمایش گذاشته و جهان عرضه کنند.
آبهای نیلگون خلیج فارس و دریای عمان در دهههای اخیر به ویژه در مقطع جنگ تحمیلی که تهدیدات گسترده جهانخواران و دستنشاندگان آنها بر این منطقه متمرکز شده بود، شاهد مجاهدتها و پایمردیهای رزمندگان نیروهای مسلح در حفظ حراست از هویت و ماهیت تاریخی این آبراه حیاتی بوده و همسایگان جمهوری اسلامی ایران در این منطقه راهبردی نیز دلاورمردی و رشادت جوانان ایران در این زمینه را میستایند.
ایران بزرگترین و مهمترین کشوری به شمار میرود که همواره نقش مهمی را در تعاملات مناسبات منطقه و فرامنطقهای به خصوص در منطقه خلیج فارس بر عهده داشته و اکنون نیز دارای جایگاه ویژهای در منطقه غرب آسیا به ویژه در حوزه خلیج فارس است؛ بنابراین خلیج فارس در عرصههای داخلی، منطقهای و بینالمللی اهمیت وافری برای ایران دارد و تصمیمات راهبردی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران همواره با در نظر گرفتن جایگاه این منطقه اتخاذ و تدوین میشود که در این میان راهبرد نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران تأمین امنیت خلیج فارس و تنگه هرمز و جغرافیای منطقه است.
انتهای پیام/